ابتکار تقسیم قضیه به حقیقیه، خارجیه و ذهنیه سهم منطق دانان قرن هفتم است؛ هرچند می توان ریشه های آن را در آثار پیشینیان مشاهده کرد. در این مقاله این تقسیم با تکیه بر دوگانه قضیه ملفوظه و معقوله مورد سنجش قرار گرفته است. براساس دوگانه یادشده هرچند در سطح زبان، موضوع قضایای ثلاث یکسان است، اما در سطح مفهوم، موضوع خارجیه، مقید به قید «موجود در خارج» است، ولی موضوع حقیقیه نسبت به این قید، مطلق است. ذهنیه نیز مانند خارجیه، مقید است. پس یک قضیه با موضوع یکسان به سه قسم تقسیم نمی شود. هیئت قضیه محصوره، تنها بر حقیقیه دلالت دارد و خارجیه با قید یادشده یک قضیه حقیقیه است که افراد مفروض، به دلیل داشتن آن قید، تخصصاً از شمول آن خارج اند. همچنین خارجیه به شخصیه بازگشت نمی کند. در مرحله دلالتِ هیئت قضیه محصوره، افراد از طریق عنوان به طور اجمالی لحاظ می شوند، مانند وضع حروف در دیدگاه مشهور اصولی ها. در این مرحله قضیه بر هیچ فرد محقق یا مقدری دلالت ندارد. اینکه قضیه شامل چه افرادی است، به مرحله تطبیق بازمی گردد. با این تحلیل، حقیقیه به شرطیه منحل نمی شود.
Article data in English (انگلیسی)
متن کامل مقاله:
مجتبی قربانی همدانی*
چکیده
ابتکار تقسیم قضیه به حقیقیه، خارجیه و ذهنیه سهم منطق دانان قرن هفتم است؛ هرچند می توان ریشه های آن را در آثار پیشینیان مشاهده کرد. در این مقاله این تقسیم با تکیه بر دوگانه قضیه ملفوظه و معقوله مورد سنجش قرار گرفته است. براساس دوگانه یادشده هرچند در سطح زبان، موضوع قضایای ثلاث یکسان است، اما در سطح مفهوم، موضوع خارجیه، مقید به قید «موجود در خارج» است، ولی موضوع حقیقیه نسبت به این قید، مطلق است. ذهنیه نیز مانند خارجیه، مقید است. پس یک قضیه با موضوع یکسان به سه قسم تقسیم نمی شود. هیئت قضیه محصوره، تنها بر حقیقیه دلالت دارد و خارجیه با قید یادشده یک قضیه حقیقیه است که افراد مفروض، به دلیل داشتن آن قید، تخصصاً از شمول آن خارج اند. همچنین خارجیه به شخصیه بازگشت نمی کند. در مرحله دلالتِ هیئت قضیه محصوره، افراد از طریق عنوان به طور اجمالی لحاظ می شوند، مانند وضع حروف در دیدگاه مشهور اصولی ها. در این مرحله قضیه بر هیچ فرد محقق یا مقدری دلالت ندارد. اینکه قضیه شامل چه افرادی است، به مرحله تطبیق بازمی گردد. با این تحلیل، حقیقیه به شرطیه منحل نمی شود.