سخن نخست
Article data in English (انگلیسی)
منطق قدیم و پژوهش های پیشِ رو
پژوهشگرانی که بر گسترۀ تحقیقات منطقی اندیشمندان مسلمان در منطق قدیم اشراف دارند، شاید این اندیشه به ذهن شان خطور کند که عرصۀ پژوهش در منطق قدیم به پایان رسیده و اکنون باید تحقیقات منطقی را در فراسوی منطق قدیم دنبال کرد! ولی با نگاهی ژرف تر روشن می شود که کارهای زمین مانده در این منطق فراوان است. نمونۀ آشکار آن، مبحث حدس و حدسیات دربرابر فکر و نظر و نظریات است. کالبدشکافی و تحقیق درباره حقیقت حدس و فکر، مقایسه میان این دو، بررسی برتری های هریک از آن ها، تعامل این دو باهم و تأثیر احتمالی یکی از این دو بر دیگری، نیاز بایسته ای است که پژوهشگران رشته منطق و فلسفه را به خود فرا می خواند. حقیقت فکر در حوزۀ تصورات از یک سو و در حوزۀ تصدیقات ازسوی دیگر، هرچند به اجمال در منطق روشن است، اما بررسی تحلیلی و بیان تفصیلی فرآیند آن، چه در حدود و تعاریف و چه در استدلال ها و برهان ها لازم و بایسته است؛ ولی بیشتر منطق دانان در آثارشان بدان نپرداخته اند. براساس تعریفی که در منطق از فکر و نظر ارائه می شود، اجمالاً می توان دریافت که فکر، کارکرد ذهنی از نوع حرکت و دارای زمان است؛ یا دست کم زمینه های آن از نوع حرکت و در بستر زمان است. بنابراین فکر، یک فرآیند مترتب از مجموعه معلومات پیشینی است که در بستر زمان تحقق می یابد. این فرآیند در حدود و تعاریف دارای مراحلی است که یا هرگز در کتاب های منطقی بیان نشده است و یا اینکه آشکارا بدان ها نپرداخته اند و این فرآیند در استدلال و برهان به گونه دیگر در ذهن ما سامان می یابد، هرچند فرآیند آن را در آثار منطق دانان به صورت سربسته می توان یافت، اما به راستی تفکر استدلالی نیز دارای مراحلی است که ذهن باید از آن ها گذر کند تا مطلوب تصدیقی را استنتاج کند و تفصیل این فرایند، پژوهش مستقلی می طلبد و ضرورت آن احساس می شود.
اما همان طور که رسیدن به مطلوب در تعاریف و حدود و در براهین و استدلال ها با عبور از فرایند فکر به دست می آید، چه بسا این مطلوب از راه حدس هم فراهم شود. یعنی همچنان که با اندیشدن، به برخی از مطالب تصوری و تصدیقی می رسیم، امکان دارد این مطالب را از راه حدس هم به دست آوریم. حال با توجه به اینکه حدس از نوع حرکت و در بستر زمان نیست، بلکه دفعی و آنی است، تحلیل و تفسیر آن چگونه است؟ و اساساً چند نوع حدس قابل ترسیم است. و اگر حدس مانند فکر، راه رسیدن به مطلوب تصوری یا تصدیقی است، تفاوت آن با فکر در چیست و با چه معیاری می توان این دو را از هم بازشناخت؟ آیا می توان میان این دو رابطه ای برقرار کرد؟ و یا برای یکی از دیگری یاری جُست. این نمونه ای از کارهای زمین مانده در منطق قدیم است. بر پژوهشگران فرض است که مانند پیشینیان در منطق قدیم غور کرده و نقاط گنگ و نیازمند پژوهش را شناسایی کرده و با تحقیقات عمیق مباحث منطقی را گسترش دهند. باید این ایده را از ذهن زدود که پژوهش در منطق قدیم میدانی ندارد و پذیرفت که ساحت های ناشناخته فراوانی در قلمرو منطق قدیم وجود دارد که پژوهش در آن ها مطلوب است و معارف منطقی هم در انتظار پژوهش شماست.
سردبیر